گزارش | بازگشت "امید واقعی" این بار به دست طلاب
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، پس از حادثه جاری شدن سیل در برخی از شهرهای کشور، جمعی از اقشار مختلف کشور با حضور در مناطق سیل زده افزون بر کمک رسانی، با حضور خود، باعث دلگرمی مردمی شدند که ایام عید خود را با گل و لای و از دست دادن خانه و کاشانه خود سپری کردند.
از اوایل امسال، روحانیون و طلاب در کنار دیگر اقشار مردمی مانند بسیج و سپاه و ارتش و ناجا، در شهر آق قلا و دیگر مناطق سیل زده استان گلستان، حضور داشته و امتداد این خدمت رسانی در استان لرستان و خوزستان نیز ادامه پیدا کرد.
حادثه ناگوار سیل شهرستان پلدختر، حضور حداکثری نیروهای جهادی را می طلبید و سیل این نیروها به طرف شهر یادآور خاطرات شیرین دفاع مقدس را باردیگر زنده کرد و نشان داد نسل جوان کشور، محکم و استوار همچون نسل های گذشته خود، پا به رکاب در اجرای بیانیه گام دوم انقلاب استوار است.
حضور روحانیون در این مناطق برای ضدانقلاب تاب آور نبود و تا توانستند با بوقهای خود، مشغول لجنپراکنی پیرامون حضور جهادی و داوطلبانه آنان شدند. برخی از سلبریتی ها و شخصیتهای خاکستری نیز به جای بیل زدن، به توییت زدن همت گماشته و خواسته و یا ناخواسته وارد بازی دشمنی شدند که همچنان از سیل گل آلود نیز ماهی می گیرد.
گزارش زیر، راوی همت روحانیونی است که خود در وسط معرکه جهاد بودند و نُقل نَقل هایشان، شیرین کننده کام امت ایران اسلامی است.
مهدی، یکی از همان روحانیونی است که از روزهای اول کمک رسانی به پلدختر با گروه جهادی وارد شهر شد. او از اتفاقاتی می گوید که تا ندیده باشی، قوه خیالت یارای ساخت آن نیست.
روایت را از زبان مهدی مدیر گروه جهادی تبیین می شنویم.
الحمدلله هفته گذشته توفیق شد با گروه جهادی جهاد تبیین عازم شهر پلدختر شدیم. آن روزها روزهای ابتدایی کمک رسانی بود و ساماندهی نیروهای جهادی به مرور بهتر و بهتر شد چون هنوز آق قلا در حال امداد رسانی بود. جدای از اینکه کمکی به مردم می رسید و آن چه که در توان ما بود مانند لایروبی و بیرون آوردن وسایل سالم مردم از گل و لای، انجا می دادیم.
ابتدا که وارد شدیم چند خانه را بررسی کردیم تا کار را شروع کنیم. از ما درخواست شد که در یک خانه ای کارمان را شروع کنیم که شرایطش بسیار عجیب بود. روبهروی آن خانه پیرزنی نشسته بود و به خانه اش نگاه می کرد، خانه ای که داشت اندازه یک اتاق 9 متری بود! ابتدا که وارد شدیم کف اتاق را 60 سانت گل بود و تلاش می کردیم وسائل ایشان را از گل و لای بیرون بکشیم.
معلوم بود از وسایل چیز سالمی باقی نمانده چون یخچال به صورت افقی کف خانه بود و این معلوم بود که وقتی سیل آمد، یخچال را روی خود شناور کرده و بعد از ته نشین شدن سیل، کف اتاق افتاده است. همین تلاش دوستان به لطف خدا با سختی زیادی انجام می شد باعث می شد که امید در دل پیرزن زنده شود.
غالبا تلاش هایی که صورت می گرفت، با هدف زنده کردن امید در دل مردم بود به خصوص اگر طلاب با لباس روحانیت در مردم حضور داشتند بهتر می توانستند نقش ایفا کنند. البته بحث این نیست که ما لباس را برای ابزار برای امیددهی کاذب استفاده کنیم.
لباس روحانیت جزو ذات یک طلبه است و هرجا که خدمتی می کند در واقع تکلیف خودش را به عنوان یک روحانی انجام می دهد. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ان تبدوا الصدقات فنعماهی و ان تخفوها و توتوها الفقرا فهو خیر لکم. اگر صدقه و خیر و نیکی را مخفی کنید برای شما بهتر است و اگر ان را آشکار کنید آن هم خوب است.
ممکن است در فضای مجازی این مطرح شده است که شما چرا با لباس روحانیت در منطقه کار می کنید چرا شوآف دارید؟ آیا قصد ریا دارید؟ در جواب باید گفت که دلیل این کار و پشتوانه منطقی این کار در آیه شریفه وجود دارد. کار خیر عیان و پنهان هرکدام علاوه بر خوب بودن، کارکرد خاص خود را دارد. اگر آشکارا باشد شما یک سنتی را پایه گذاری کرده و کار خیر را ترویج می کنید. پایه گذار سنت حسنه ثواب زیادی دارد.
اگر عمل مخفیانه هم باشد اثر خودش را می گذارد و حالا این نیست که هرکار خیری انجام شد در چشم مردم بروز بدهیم و همه جا جار بزنیم که فلان کار را انجام دادیم. سنت حسنه هم نیاز به فریاد ندارد و همین که دیگران می بینند و مخفی نکنیم همین می تواند ترویج آشکارای سنت حسنه است.
روزی که مشغول بودیم در یکی از کوچه ای که گل و لای گرفتگی راه آب آن کوچه باز شود، عکاس داشت کارش را انجام می داد و ما هم داشتیم کارمان را می کردیم ولی دیدم که عکاس عزیز معطل ما مانده است و با خنده به او گفتم چه کاری انجام بدهم که شما از ما خلاص بشی؟! گفت دستت را بالا بیاور و علامت پیروزی را نشان بده. من هم این کار را انجام دادم.
ولی بعد از این با خودم گفتم ای کاش همین اندازه هم این کار را انجام نمی دادم و عملم مخفی می ماند و ثواب اجر مخفی را می بردم؛ اما اگر با دیدن این عکس عده ای می بینند و باعث تشویق و ترغیب آنان می شود. اتفاقا بعد از انتشار این تصویر از دوستان تماس گرفتند و می پرسیدند که چگونه می توانیم اعزام شویم.
خوب اگر انتشار این گونه تصاویر نبود و زحمت رسانهها نبود و این تلاش های رسانه ای نباشد این سنت حسنه رواج پیدا نمی کند؛ ولی باید روند طبیعی خودش را طی بکند نه اینکه خودم و با دست خودم کارم را به دیگران نشان دهم. باید تلاشم این باشد که عملم مخفی باشد؛ ولی اگر این عمل خواست که شیوع پیدا کند و دیگران آن را ببینند جلویش را نگیرم و این خواست خداوند بوده است.
این حرف هایی که زده می شود در فضای سایبری، خوب باعث می شود بهتر درباره ریا تفکر کنیم و خودمان را در برابر آن بیمه کنیم؛ اما آن روی سکه نیز با این که این همدلی و همیاری باعث وحدت امت اسلامی می شود که آنجا به وضوح دیده میشد. طلبه و کاسب و بسیجی و غیره کنار هم بودند بدون در نظر گرفتن جایگاهشان.
این شانتاژبازهایی که بخواهند حواشی ایجاد کنند و آن را پررنگ جلوه بدهند، نمی تواند این وحدت را به هم بریزد و حتی اهمیتی هم ندارد. اتفاقا در همان ابتدای ورود ما به شهر، پشت وانت نشسته بودیم و خوب طبیعتا لباسهایمان هنوز تمیز بود و خاکی و گلی نشده بود. یک جوانی با دوربین روشن و مشغول فیلمبرداری به طرف ما آمد و گفت حاج آقا از کجا آمدید؟ یکی از دوستان روحانیمان گفت از قم، آن جوان گفت تا حالا کجا بودید؟! این حرف را که با دوربین روشن زد، بدون اینکه بایستد و با او حرف بزنیم چند تصویر گرفت و غیب شد!
چه انگیزهای پشت این حرکت هاست؟ این معلوم میشد با برنامه قبلی این فضا را ساخته بود. وقتی همه همدل شدند چرا حرف هایی بزنیم که کم کاری کردید؟ خوب بله آن کسی زودتر به میدان آمد و به اندازه وسعش تلاش کرد بیشتر اجر می برد؛ اما اینکه حالا کسی دیر آمد یا کم کار کرد و یا حتی با ریا کار کرد از ان کسی که نیامد و کاری نکرد طبیعتا بالاتر است.
از حجت الاسلام مهدی کشتکاران، مدیر گروه جهادی جهاد تبیین درباره سلبریتیها از او سوال کردیم که پاسخ جالبی داد. او گفت: ما اوایل کار که رفتیم و خوب آن موقع هم شلوغ بود و من کسی را ندیدم شاید بعدا آمده باشند و من خبر ندارم؛ اما دونفری آمدند با یک ماشین کلاس بالا و لباس شیک بودند می خواستند با ما عکس بیندازند.
با خودم گفتم شاید میخواهند سوءاستفاده ای از این عکس کنند من با آنها عکس نگرفتم. به غیر از این مورد، دیگر موردی ندیدم.
روایت های مهدی را شنیدیم. به سراغ یکی دیگر از مبلغین و روحانیونی رفتم که از اول عید نوروز در یکی از استان ها مشغول تبلیغ در اماکن متبرکه امامزادگان بود و بلافاصله پس از ایام تبلیغی با راهاندازی گروه تبلیغی جهادی، به همراه دیگر مبلغانی که به مدت دو هفته در امامزادگان آن استان فعالیت داشتند به طرف پلدختر حرکت کردند.
این گروه همچنان در منطقه هستند. برخی اتفاقات و خاطرات را از زبان حاج آقا مهرابی می شنویم. نکات جالب و در خور توجهی که تا دیده نشود حس آن قابل وصف نیست.
حاج اقا مهرابی گفت: صحنه هایی دیدم که کم نظیر و بی نظیر بود. از سردار و استاد درس خارج و سربازو طلبه و همه و همه انجام می دادند. هرکاری از دست هرکسی برمی امد انجام می داد. تا انسان در آن صحنه ها قرار نگیرد شاید متوجه نشود.
از قدیمیها می شنیدم که میگفتند مشابه این صحنه ها را ما ایام دفاع مقدس می دیدیم. کربلای 5 برای تداعی شد. کسی برای خودنمایی نیامده بود. خیلی زیبا بود.
در شانتاژهای رسانه ای آن طرف آب میگویند چرا طلاب معمم هستند! اهل ریا هستند. ما ریا نکردیم اگر نیاییم می گویند کجایید، اگر بیاییم می گویند چرا ریا می کنید؟! بالاخره جبهه نفاق و کفر ساکت نمی نشیند و به جبهه حق فشار می آورد.
یک چیزی بگویم از خود مردم. مردم می گفتند ما از طلبه ها متشکریم که آمدند و می گفتند در این درد و رنج انتظار داشتیم طلاب بیایند و واقعا هم آمدند و توقع ما را جامه عمل پوشاندند.
برخی از مردم می گفتند کارهایی که تا به حال خودمان برای خودمان نکردیم این طلبه ها دارند برای ما انجام می دهند. اینها آمدند خانه ما را تمیز می کنند و کنار ما ماندند. طلبه ها کنار خانه ما نماز شب می خوانند و از خانه ما نگهبانی می دهند.
حجت الاسلام مهرابی درباره همدلی و وحدت میان نیروهای جهادی و مردم منطقه این چنین روایت کرد: بچه هایی که آمده بودند نه برای پول نه برای جایگاه امده بودند و تنها عشقشان لبیک به فرمان امامشان بود. سردار سلیمانی هم که گفت هرکس عشق دفاع از حرم دارد به کمک سیل زدگان بشتابد و این بچه ها با عشق آمدند. زینبیه الان خوزستان و لرستان است.
این طلبه ها همان طلاب نسل اول و دوم هستند که امروزه شانه به شانه دیگر نیروهای جهادی ایستاده بودند.
از حاج آقا درباره اتفاقات فضای مجازی و حرف و حدیث هایی که در آن پیش پرسیدم، از اینکه می گویند چرا وسایل مکانیکی برای رفع گل و لای آنجا نیست و این از ضعف جمهوری اسلامی است که با بیل رفع سیلاب می کنند، گفت: اینکه می گویند چرا بیل به دست هستیم و چرا مثلا ماشین آلات برای دفع گل و لای استفاده نمی کنیم باید بگویم که این شکایت و گله از دولتی هاست.
دولت چرا امکانات مناسب نداد؟ ارتش و سپاه هرچه در توان داشت به میدان آورد. البته ناگفته نماند امکاناتی هم وجود داشت گرچه کافی نبود؛ اما بود. ضمن اینکه اصلا امکان رفع گل و لای خانه های مردم که با بیل مکانیکی امکان پذیر نیست! اتاق کوچک یا حمام و دستشویی و یا نشیمن یک خانه کوچک فقط با بیل امکان دارد.
خوب وقتی نمی آیند که ببینند معلوم است که شرایط را نمی دانند! گل و لای سیلاب بسیار چسبنده است و ضخیم به قطر یک متر! و از بین بردن آن خیلی مشکل است به طوری که دست بچه ها تاول می زد. کار باید با ظرافت انجام بشود والا نمی خواهیم خانه مردم را که تخریب کنیم.
ما حضور حداکثری اقشار مردم را دیدیم از امام جمعه و سردار گرفته تا نانوا و بنا و غیره ولی متاسفانه دولتی ها آن طور که بود ندیدیم. امام جمعه قزوین آمده بود پیش بچه ها برای تشکر می گفتند که آمدم از شما انرژی بگیرم و در جمع شما باشم. این حرکت خیلی ارزشمند بود.
مردم اینجا زندگی شان را از دست دادند و نیاز به همدلی و همراهی دارند. حضور طلبه ها باعث قوت قلب مردم بود و این را خود مردم منطقه می گفتند. بسیاری از طلاب ما علاوه بر کار فرهنگی، برخی کارهای حرفه ای را بلدند مانند برقکاری و لوله کشی و مانند اینها.
برگرداندن نشاط و شادابی به مردم منطقه یکی از کارهای مهمی است که بایستی طلبهها در جهادشان این کار را ادامه بدهند.
نقل خاطرات این دو روحانی، قطراتی بود از کارهایی که مردم و روحانیت در کنار هم شانه به شانه برای ساختن خانه و کاشانه مردم انجام می دادند و ان شاءالله تا آرامش کامل نیز در کنار هموطنان خود خواهند ماند./829/ز501/س
خبرنگار: محمدمهدی مرادی
این حمایتهای خودجوش نشانه عزم ملی مردم ایران است.
آفرین به حوزه در امدادرسانی به سیلزدگان